
ثروت موجود در خزانه
رولف دوبلی میگه مهم ترین سرمایه های انسان سه تا چیز هستن پول،زمان و تمرکز. وقتی ما بخوایم یه چیزی رو قیمت گذاری کنیم میزان عرضه اون و میزان تقاضایی که براش وجود داره، نهایتا ارزش اون رو مشخص میکن. در دنیای فعلی تقاضا برای تمرکز بسیار زیاده و منابع هر کدوم از ماها برای تمرکز بسیار محدود. درنتیجه اگه چندان بیراه نگفته باشیم ارزش تمرکز از اون دو تا سرمایه دیگه یعنی پول و زمان بیشتر هست.
در واقع تمرکز ما نسبت به گذشتگانمون کمتر نشده(اصطلاحا میزان عرضه تغییری نکرده) اما تقاضا برای تمرکز و توجه نسبت به قبل خیلی بیشتر شده.
زندگی چیست اگر ما که سرشار از غمیم
مجال سر بلند کردن و نگریستن نداشته باشیم از شعر فراغت اثر ویلیام هنری دیویس
نقاشی ۵ میلیون دلاری در سفره خانه حاجعلی
جین واینگارتن در جستاری به نام مرواریدهایی قبل از صبحانه ماجرایی رو روایت میکنه که در اون، یکی از بهترین ویولن نوازان به نام جاشوا بل طی یه برنامه ی از قبل فکر شده، با تیمی از روزنامه واشنگتن پست قرار میزارن که در صبح زودی کنار یکی از ایستگاه های مترو بایستد و برخی از مهمترین قطعات تاریخ موسیقی را بنوازد.
واینگارتن در جستارش توضیح میده که جاشوا بل کسی هست که در سالن های محل اجرایش جدا از پرداخت مبلغ زیادی برای رزرو صندلی و حضور جمعیت زیاد در اجراهایش ، مردم به احترام قریحه ی هنری اش ، سرفه هاشون رو تا سکوت بین اجراها در سینه هاشون حبس میکردن.
اما در روز اجرا ی این برنامه در مترو قرار بود که جاشوا بل با ویولنی که حدود ۳.۵ میلیون دلار قیمت گذاری کردن،فقط گدایی باشد مثل بقیه گدایان شهر که تلاش میکنه توجه مردم پر مشغله رو به خودش جلب کنه. اما اتفاقی که می افته برخلاف تصور ، نوازندگی جاشوا بل تقریبا توجه کسی رو جلب نمیکنه و مردم با عجله از کنارش رد میشدن.

در همون ایستگاه مترو وقتی از پله های برقی بالا می اومدی با یه کیوسکی مواجه میشدی که بلیت بخت آزمایی می فروخت. در اون روز آدمایی که در صف بخت آزمایی منتظر شانس نامحتمل شون بودن، شانس این رو داشتن که از تفریح ویژه ای بهره مند بشن. بلیتی مجانی برای تماشای کنسرت یکی از مشهورترین نوازندگان دنیا اما فقط در صورتی که می خواستند به اطرافشون توجه کنن.
داشتن تمرکز وقتی که به شدت له شده اید
جاشوا بل توضیح میده که وقتی تویه راهروی مترو ویولن میزده. فقط بچه ها بودن که توجهشون جلب میشده. بچه هایی که هیچ چیزی از شهرت و نبوغ و مهارت نواختن مردی که بهش گوش میدادند، نداشتند.
هدف قضاوت کردن آدم ها و صحبت راجع به خوب یا بد بودنشون نیست. تمام آدم های در اون یه سری انسان های معمولی هستن که زیر فشار کار فرسوده شدن. آدم هایی که به دنبال آرامش و رضایت از زندگی شون فقط میدوند. چرخه ای از تلاش و عجله ای بی پایان.
لب کلامی که واینگارتن در این جستار به ما میگه اینکه سرعت زندگی مدرن داره ما رو از پا در میاره و فرصت های زندگی کردن رو از ما آدم ها میگیره.
تمرکز با مغزی کم مصرف
گفتم که رولف دوبلی میگه سرمایه های ما شامل سه چیزه(پول،زمان و تمرکز). اما چیزی که هست تمرکز برخلاف پول و زمان تقسیم کردنی نیست.توجه به صفحه گوشی همان توجهی است که از دوستمون که روبه رو مون نشسته دریغ میکنیم.خب از یه طرف منابع تمرکز ما محدوده و از طرفی تویه دنیایی زندگی میکنیم که هر روز کلی چیز جدید به اون اضافه میشه و هر چه جهان پر سر و صدا تر باشه، چیز های جدید باید بیشتر فریاد بکشن تا شنیده بشن. تویه این بازی اونی برده که توجه و تمرکز ما رو بخره اما در این همه سر وصدا چه اتفاقی برای ما می افته؟
یه جایی میخوندم مغز ما آدم ها دو حالت داره :
حالت ۱ اینطوری هست که، مغز شما برای اینکه کمترین میزان انرژی رو مصرف کنه، بیشتر کار ها رو بدون نیاز به فکر و به صورت اتوپایلوت انجام میده .
حالت ۲ هم مربوط به کارهایی هست که نیاز به فکر و تحلیل دارن خب بیشتر از حالت یک انرژی میبره.
کار هایی که در دسته دوم قرار میگیرن رو نمیشه به صورت همزمان انجام دادشون. و اگه تلاش کنیم که این کار ها رو هم زمان انجام بدیم، مغز شروع میکنه به سرعت از یکی به دیگری سوییچ کردن. اتفاقی که می افته مصرف انرژی مغز بیشتر میشه و فشار زیادی بهش میاد و از طرفی دیگه بازدهی کارمون چه از لحاظ زمانی و چه از لحاظ تحلیل و تفکر، پایی میاد.
پس مهم ترین و با اولویت ترین کار برای افزایش تمرکز اینکه یه قیچی بگیریم دستمون و همه شاخ و برگ های اضافی رو هرس کنیم.(درواقع حذف همه ی کار های جانبی و تمرکز روی یک کار واحد در یک زمان)
آیا افزایش تمرکز شدنیست؟
مثل اینکه جواب سوال بالا بله است.خیلی از منابع تمرکز رو به یک ماهیچه شباهت میدن. در نتیجه معتقداند که فرایند رشد تمرکز شبیه فرایند افزایش قدرت ماهیچه هست. حالا من در ادامه یه سری از مسائل موثر در افزایش تمرکز رو (بر اساس همین استدلالی گفتم) نوشتم:
هشدار:رمز موفقیت در افزایش تمرکز و یا هر تغییر دیگه ای در خودمون، کامل شدن نیست.این نیست که به جایی برسیم که همه ی احساسات خودمون رو در کنترل کامل داشته باشیم. این روش محکوم به شکسته. برعکس وقتی خودمون رو ناکامل اما دوست داشتنی تصور کنیم، با احساساتمون لجوجانه برخورد نمیکنیم و هراسمون کم و کمتر میشه.
زمان و برنامه ریزی بلند مدت:
دقیقا مثل پرورش یه عضله نیاز به ممارست، تمرین مداوم هست. نکته طلایی که این وسط وجود داره، رابطه مستقیم تمرکز با قدرت اراده هست و یکی از مصداق های اراده قوی اینکه بتونیم خواسته هامون رو به تعویق بندازیم و صبور باشیم. طمع یکی از چیز هایی هست که میتونه باعث ناشکیبایی بشه این حس که در دنیا به اندازه کافی برای من وجود نداره و باید همین الان هرچی میخوام رو بدست بیارم.
با خودت مهربون باش:
زندگی ما آدمها مثل دوی ماراتون نیست که بی وقفه ساعت های طولانی رو فعالیت کنیم، تا به خط پایان برسیم. بیشتر شبیه دوی سرعته تایم بیشترش رو استراحت میکنی، تغذیه مناسب و خواب مناسب داری و وقتش که رسید در یه مدت کوتاهی عملکرد عالی داری و بعد دوباره استراحت.
ما وقتی میتونیم بالاترین عملکرد رو داشته باشیم که به صورت تناوبی کار کنیم. یعنی در بین کار و فعالیت های خودمون زمان هایی رو هم برای کار نکردن و استراحت کردن اختصاص بدیم. این زمان میتونه از بازه های کوچک ۵ دقیقه و ۱۰ دقیقه روزانه شروع بشه تا یک هفته استراحت برای یه فصل(هر جور که خودتون راحتین برای خودتون زمان های شارژ شدن تنظیم کنین) موفقیت های بزرگ فقط به میزان تلاش ما بستگی نداره، کیفیت استراحت های فکری مون هم در نتیجه آخر خیلی موثره.
تمرکز میتونه تا حدی با تمرکز زدایی دوباره شارژ بشه، یک پیاده روی طولانی، مکالمه ای با یه دوست حال خوب کن، یا مدتی خیره شدن به یه پنجره همگی می تونن کمک کنن تا دوباره تمرکز شما شارژ بشه، برخی آدمها مدیتیشن می کنن، برخی دیگه از یه چرت وسط ظهر قدرت میگیرن.برای یکی پادکست گوش دادن برای دیگری یه مجله ورق زدن، اما مسئله ای که هست زمانی که تمرکز تون از دست رفته نمی تونین به زور تمرکز رو به خودتون تحمیل کنین. هنوز می تونین فعالیت های قبلی رو انجام بدین اما قطعا فرداش مجبور میشین گنده کاری های روز قبلتون رو اصلاح کنین.( حتی ممکنه اصلاح گند کاری ها هفته ها یا ماه ها طول بکشه، مگر اینکه اون بی حواسی جون شما رو نگرفته باشه)
استفاده آگاهانه از ثروت هایمان
وقتی به این درک برسیم که یکی از منابع ثروتی ما(تمرکز) محدود هست بیشتر براش ارزش قائل میشیم و بیشتر روی چیز هایی تمرکز میکنیم که برامون مهم تر اند. و این به نظرم با ارزش ترین نوع خساست هست چه در اقدامات، چه در اهداف و هرچیز دیگه ای، راحت تر چیز های اضافی زندگی مون را کاهش میدیم.
متوجه حال باشیم و وقتی یه کاری رو شروع کردیم تمام تمرکزمون رو بزاریم روی همون کار، اگر دیدیم نمیشه یه دفتر داشته باشیم و هر فکری به ذهنمون رسید رو یادداشت کنیم. یا حتی میتونیم زمان کار با تمرکزمون رو تا جایی که میتونیم متمرکز باشیم، کاهش بدیم مثلا ۱۵ دقیقه کار با تمرکز بعد ۵ دقیقه استراحت یا هرجور دیگه ای. اما ممکنه در حین کارمون به یه گره کوری بر بخوریم و واقعا بهمون اجازه نده در بخش های دیگه کار و زندگی مون متمرکز باشیم. من پیشنهاد میکنم، اگر این چنین مسئله ای براتون الان دغدغه است، برای مطالعه بیشتر نوشته استفاده از فلسفه کایزن در زندگی فردی به عنوان یه نقطه شروع مطالعه کنین.
به عنوان یه نکته اضافی در زمان هایی که مشغول یادگیری هستیم یا در طول یه جلسه یه راه خوب برای افزایش تمرکز هست. هر چه بیشتر مطالب گفته شده رو بنویسیم، کمتر به چیزی که گفته میشه فکر میکنیم. وسواس در انتخاب نکته های مهم برای نوشتن باعث میشن که ذهنمون درگیر بشه و توجهمون روی محتوا افزایش پیدا کنه.
در آخر اینکه بالا بردن قدرت توجه در یه حوزه میتونه باعث افزایش این قدرت در سایر حوزه ها هم بشه پس میشه تمرین افزایش تمرکز رو در کارهایی که به اونها علاقه داریم، انجام بدیم. و اما یه سوال شما چه مدت میتونین روی یک صندلی نه چندان راحت بنشینین و تکان نخورید؟