فلسفه رواقی

بررسی اختیار از نگاه فلسفه رواقی

مواد لازم برای تبدیل شدن به آدم شکست ناپذیر

در ادامه ی واکاوی موضوعات فلسفه رواقی، تویه این نوشته میخوایم، نحوه نگاه رواقیون به اختیار و شیوه دسته بندی کار ها رو از دیدگاه اونها بررسی کنیم. اگه از اغلب آدم ها بپرسی چطوری میشه به رضایت تویه زندگی رسید، به این فکر میکنن که همه ی ما آدم ها یه سری آرزو ها و خواسته ها داریم. پس در نتیجه رسیدن به اونها یعنی خوشبختی. و بعد جواب میدن، برای اینکه به رضایت خاطر برسی باید بگردی دنبال یه سری روش های مناسب برای تامین خواسته هات و بعد این روش ها رو به کار بگیری و سخت برای رسیدن بهشون تلاش کنی. اما دو تا سوال یکی اینکه تا به اون خواسته ها نرسیدم هم احساس خوشبختی میکنم؟ و دوم اینکه اگه به اون اهداف و خواسته ها نرسم چی، باز هم احساس خوشبختی میکنم؟ اما در این مورد فلسفه رواقی نظری متفاوت از نظر بالا داره.

دو پادشاه در اقلیمی نگنجند

برداشت هنری از اپیکتتوس
برداشت هنری از اپیکتتوس

اپیکتتوس تاکید میکنه که “احساس خوشبختی و آرزوی چیزی که نداری محال است که با هم جمع بشن”. اون معتقده که برای رسیدن به چیزی که طالبشی راه بهتری هم هست، باید سعی کنی که فقط چیز هایی رو بخوای که بدست آوردنش آسونه، حالت مطلوب هم اینکه فقط چیز هایی رو بخوایی که مطمئنی که میتونی به دستش بیاری.

این دیدگاه رو من تویه حوزه آموزشی هم نمونه موفقش رو دیدم.تئوری i+1 که بنیان گذارش شخصی هست به نام استیون کراشن. این روش میگه شما زمانی یه چیز جدیدی رو یاد میگیرین که اون چیز جدید فقط یه مرحله از سطح الان تون بالاتر باشه.

در واقع تمرکز روی پله بعدی مسیرتون، میتونه خیلی راه گشا تر باشه تا تمرکز روی کلیت هدفی که دارید.(یه جورایی شبیه همین نکته رو در فلسفه کایزن هم بهش اشاره شد)

سیطره اختیار ما

درسنامه اپیکتتوس با این جمله معروف شروع میشه: بعضی چیز ها در اختیار(کنترل) ماست و بعضی چیز ها خارج از اختیار ما

راز شکست ناپذیری اینه: اگه وارد رقابتی که احتمال شکست خوردن تون هست نشین هیچ وقت شکست نمی خورین.

اپیکتتوس توصیه میکنه برای به رسیدن رضایت خاطر، خودمون و خواسته هامون رو تغییر بدیم.اگه خواهان چیزی خارج از قلمرو اختیارات مون باشیم، گاهی وقتها در رسیدن به اونها ناکام میشیم و وقتی بهشون نرسیم و اوضاع بر وفق مراد پیش نره، احساس بد اقبالی و ناکامی میکنیم. به طور خلاصه حرف رواقیون اینکه هر وقت چیزی رو بخوایم که در توانمون نیست، آرامشون بهم میخوره، اگه به چیزی که میخوایم نرسیم ناراحت میشیم و اگه اونا بدست بیاریم، در طی فرایند به دست آوردنش مضطرب و نگران میشیم.

خواستن چیزی خارج از اختیار

دسته بندی اختیار ما از نظر فلسفه رواقی

از نگاه فلسفه رواقی میشه امور در زندگی مون رو به سه دسته تقسیم کنیم. دسته اول اموری هستن که به هیچ وجه در اختیار ما نیستن.(مثل اینکه من الان دلم بخواد فردا خورشید به جای اینکه از شرق طلوع کنه، از غرب طلوع کنه. مثل کشور و شهر و خانواده ای که در اون به دنیا اومدم و خودم در انتخابش سهیم نبودم. یا مدرسه ای که می رفتم اما خودم انتخاب کنندش نبودم.) کار احمقانه اینکه وقت خودمون رو صرف نگرانی در مورد چیزایی کنیم که خارج از دایره اختیار ماست.

دسته دوم کارهایی هستن که تا حدودی در اختیار ما هستن، ولی کنترل کامل بر اونها نداریم( مثل وقتی که تموم تلاشت رو میکنی که یه موقعیت شغلی رو بدست بیاری یا فلان خونه رو بخری یا تویه فلان مسابقه ورزشی برنده بشی) در مورد این دسته با اینکه نمیشه در بدست آوردن نتیجه مطمئن بود، اما میشه امیدوار بود که با تلاشی که می کنیم بر نتیجه نهایی تاثیر بذاریم.

دسته سوم کار هایی هستن که کاملا در اختیار ماست.فلسفه رواقی چیز هایی که ما روشون کنترل کامل داریم رو چند نمونه برامون مثال میزنه چیز هایی مثله هدف هامون، ارزش هامون و عقایدمون. نکته اینکه ما در انتخاب این موارد برای خودمون مختاریم اما اینکه آیا بهشون میرسیم یا نه و یا دنیا و جایی که زندگی میکنیم بهمون اجازه میده که براساس ارزش ها و عقاید مون رفتار کنیم یا نه بیشتر در دسته ی دوم یعنی مواردی که تا حدودی تحت اختیارات ماست قرار می گیره.

رواقیون گوشه گیر یا فعال

رواقیون، گوشه گیر و افسره یا فعال و چالش پذیر

بعد این دسته بندی امور قاعدتا کار درست پرداختن به دسته ای است که کنترل کامل بر اونها داریم و از طرفی فاصله گرفتن و درگیر نشدن با کار هایی است که اختیاری در انجام اونها نداریم.اما تکلیف کارهایی که اختیار ما در اونها تا حدودی است ولی کنترل کامل بر اونها نداریم چیست؟ در واقع سوالی که از رواقیون میشه کرد اینکه:

آیا یه فرد رواقی مایل هست خودش رو درگیر کار هایی بکنه که نتیجه اش از قبل معلوم نیست و وقت و انرژی اش رو برای رسیدن به اون نتیجه صرف کنه؟

ممکنه تا اینجا به این نتیجه برسین که یه فرد رواقی از اینکه کار هایی رو انجام بده که تا حدودی در اون اختیار داره، دوری میکنه. و از طرفی چون بسیاری از چیزهایی که در زندگی روزمره ما رخ میدن تویه این دسته جا میشن، پس در نتیجه رواقیون تبدیل میشن به آدم های منفعل و گوشه گیری که حتی حال بلند شدن از رخت خواب رو هم ندارن. اما از طرفی دیگه تاریخ رو که مرور می کنیم، ببینیم که رواقیون آدم های منفعلی نبودن بالعکس در زندگی روزمره شون خیلی هم فعال بودن.

خب در این صورت، در پاسخ به سوال بالا باید نحوه تفسیر و  هدف گذاری در مورد اموری که تا حدودی در اونها اختیار داریم رو بررسی کنیم. گفتیم اهداف و ارزش هایی که برای خودمون انتخاب می کنیم، جز چیز هایی هستند که ما اختیار کامل در مورد اونها داریم. وقتی یه فرد رواقی سراغ اموری میره که اختیار محدودی در مورد اونها داره، حواسش به هدف هایی که برای خودش تعیین میکنه هست. در اینجور موارد بجای اینکه اهداف بیرونی برای خودش تعیین کنه، اهدافش رو درونی میکنه.  یعنی طرف وقتی میخواد تویه شغلی که داره موقعیت اش رو بهتر کنه، بجای اینکه هدفش رو بذاره گرفتن ترفیع شغلی (که هیچ کنترلی روی اون نداره و یه هدف بیرونی است) هدفش رو میذاره روی اینکه به بهترین نحو ممکن کارش رو انجام بده(که این یه هدف درونی است و اختیار و کنترل کاملی روی نحوه انجام دادن کارش داره)

با اینکار اگر هم در کارش ترفیع نگیره،‌ناامید نمیشه، چون از همون اول بجای اینکه فکرش رو درگیر ترفیع گرفتن به هر روشی که شد بکنه، هدفش رو روی کار کردن به بهترین نحوی که از دستش برمیاد گذاشته،پس در رسیدن به هدفش ناکام نبوده و آرامشش رو هم از دست نمیده.

رواقیون به این باور رسیده بودن که اهداف درونی ما بر عملکرد بیرونی مون هم تاثیر میذاره. اینکه هدفمون کار کردن به بهترین نحو ممکن باشه، نه تنها هیچ ضرری نداره بلکه سود هم بهمون میرسونه.چون ناراحتی و غم نرسیدن به هدفی که روی نتیجه نهایی اش هیچ تسلطی نداریم رو برامون کاهش میده.( بماند که وقتی تویه هر کاری سعی کنیم تموم تمرکزمون رو بذاریم و سعی کنیم بهترین خودمون باشیم، احتمال اینکه نتایج بیرونی خوبی هم بگیریم بیشتره)

پس به طور خلاصه در مورد کارهایی که تا حدی در اختیار ماست ولی کنترل کاملی بر اونها نداریم.راه درست پرداختن به این اموره با این شرط که برای خودمون اهداف درونی تعیین کنیم.

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم سعدی- دیوان اشعار

حرکت کردن بهتر از هیچ کاری نکردنرواقیون راهی پیدا کرده بودن که در عین مشارکت در جهان پیرامون شون، آرامش شون رو هم حفظ کنن. اونا هدف های درونی برای خودشون انتخاب میکردن و هدفشون این نبود که دنیا رو تغییر بدن بلکه هدفشون این بود که تا جایی که می تونن برای ایجاد تغییراتی مشخص تلاش کنن، حتی اگر معلوم میشد. تلاششون بی فایده بوده، از اینکه هر کاری از دست شون بر می اومده رو انجام دادن و به هدف های درونی شون دست پیدا کردن، می تونستن احساس آرامش داشته باشن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا